مجموعه سخنان گوهربار استاد دولابی


دعا نیاز عاشق ناز معشوق

تفاوت خدای فیلسوفان و خدای پیامبران در این است که خدای پیامبران را میتوان به دعا خواند، اما دربارهی خدای فیلسوفان فقط باید جدال و جنجال کرد. فیلسوفان همچون ریاضیدانانی که به حل معمای ریاضی مشغولند، گره از کار فروبستهی خدا میگشایند، اما پیامبران همچون عاشقانی که با معشوقی نازنین نرد عشق میبازند، سخن از لطف و لطافت آن محبوب جمیل میگویند و دست مردم را در دستان نرم و پرنوازش او میگذارند. آنکه حسین بن منصور حلاج میگفت که "معشوق همه ناز باشد نه راز" حق میگفت. خداوند، نه رازی است عقل ستیز، که نازنینی است عشق پسند و همین است راز آنکه پیامبران، بر خلاف فیلسوفان، چنین مقبول خلایق افتادهاند و دل از خدا جویان بردهاند.

دعا ونیایش قبل از آنکه ابزار زندگی باشند، ابزار بندگیاند و بیش از آنکه خواهش تن را ادا کنند، حاجت دل را روا میکنند و برتر از آنکه سفرهی نان را فراخی بخشند، گوهر جان را فربهی میدهند.

دعا تنها صحنهی خواند خدا نیست که عرصهی شناختان او هم هست، مونولوگ نیست، دیالوگ است؛ سخن گفتن دوسویه است و در این مکالمه و مخاطبه است که هم انس حاصل میشود، هم شناخت؛ هم پالایش روح می­شود، هم تقویت ایمان؛ هم دل خرسند میگردد، هم خرد.

در دعا هم از نیاز عاشق سخن میرود، هم از ناز معشوق؛ هم از احتیاج این و هم از اشتیاق، او هم از انس هم از خوف، هم از محبت هم از معرفت، هم از توبه و انابت هم از کرم و اجابت، هم حاجتی معیشتی و زمینی هم از مطلوبات آرمانی و آسمانی، هم از تسلیم و هم از تعلیم.

و چنین است آدمی به تمامیت خویش در محضر تمامیت طلب ربوبی حاضر میشود و نه دستار که سر را هم میبازد و نه به اضطرار عاقلانه که به اختیار عاشقانه میشکند.

عشق چون وافی است وافی میخرد در حریف بی وفا می ننگرد



فروش محبت برای شکم ممنوع


گروهی محبت را می فروشند برای سیر کردن شکم و فرج خود. اینها چقدر احمقند، باید برای خرید محبت از شکم و فرج صرف نظر کنی. خداوند جانها و اموال مومنان را از ایشان می خرد در قبال اینکه بهشت برای ایشان باشد. جنت حمل ولایت و محبت امیرالمومنین است. مومنان جان و مال خود را می دهند و محبت خوبان خدا را می خرند. قدر محبت را بدان، نکند آن را به چیزی های کوچک بفروشی. حب فقط برای خدا و خوبان خداست.



ذکری برای تقرب (رحمن)


الرّحمن (بخشنده)
الّرحمنِ الرّحیم "خداوند بخشنده ی مهربان"


"الرّحمنُ مَعناهُ الواسِعُ الرَّحمَةِ عَلی عِبادِهِ" (رحمان یعنی کسی که رحمتش همه ی بندگان را در بر بگیرد)

ذات مقّدسی که صاحب رحمت و بخشش فراگیر است بر بندگانش از مومن و کافر و روزی دهندهی ایشان است؛ بلکه رحمت واسعه ی او همه ی موجودات را فرا گرفته. رحمان و رحیم، هر دو صفت مشبّهه و برگرفته از رَحم هستند، مانند علیم از عِلم، الا اینکه دامنه ی معنا در رحمان بیشتر است. معنای رحمان، بخشش عام خداوند است، اما لفظش از اسماء خاصّه ی حق است. یعنی هیچ موجودی جز خدا به این لفظ نامیده نمی شود مگر به اضافه ی عبد "عبدُ الرحمن"*. رحمان، اسم حق تعالی به اعتبار جمعیت اسمائی که مبدا انبعاث وجود بر حقایق جمیع مراتب امکانیه است و رحیم اسم خاصّ است از جهت فیضان کمالات معنوی بر اهل ایمان.

فقط حقیقت محمّدیه(ص) به اعتبار نبوّت، مظهر "رحمن" است و به اعتبار ولایت کلّیه، مظهر اسم "رحیم" و به اعتبار وحدت و جامعیت مقام ولایت و نبوّت مظهر کامل اسم اعظم. در انبیاء، حقیقت خاتمیه و در اولیاء حقیقت ولویه حضرت علی مرتضی و ائمه ی (ع) بعد از او مظهر تامه ی این نام هستند.

نقل شده، هر کس اسم "الرحمن" و "الرحیم" را بعد از هر نمازی 298 بار بخواند همه ی مردم او را دوست می دارند و از اهل تحقیق گردد.

در خواصّ الاسماء و مفاتیح النجاة مذکور است: اگر کسی بعد از هر نمازی 100 مرتبه اسم "الرحمن" را بخواند در همه حال، مورد لطف و عنایت خداوند قرار می گیرد.



*نامیدن افراد به رحمان و رحیم و امثال آن محل اشکال است و ایراد دارد. اما نامیدن آنها به عبدالرحیم و امثال آن نه تنها ایرادی ندارد که پسندیده نیز می باشد.




پرهیز از مقدس مآبی و قشری گری


خلیفه ی عباسی برای شهادت رساندن امام(ع) یکی از مامورانش را احضار کرد و از او پرسید در راه من حاضری از چه چیزت بگذری. گفت: از همه ی مالم. خلیفه گفت: نه برو. بعد دوباره احضارش کرد و همان سوال را پرسید. گفت: از مالم و جانم. خلیفه گفت: نه برو. باز احضارش کرد و همان سوال را کرد. گفت: از مالم و جانم و دینم. خلیفه گفت: حالا شد، پس برو و امام(ع) را به شهادت برسان.

در دستگاه ظلمه اگر کسی بخواهد مقبول واقع شود باید از دینش بگذرد. ما در دستگاه خوبان اگر حاضر نباشیم در راه آنها از دینمان بگذریم چطور انتظار مقبول واقع شدن داریم؟ دوست اهل بیت دینی جز محبت خدا و خوبان خدا ندارد. "یا دین من لادین له" «ای دین کسی که دین ندارد».

نکند مقدس مآبی ها ما را از خوبان خدا جدا کند



دستوری از حضرت زهرا(س)


از حضرت زهرا (س) روایت است که حضرت رسول (ص) بر من وارد شد در وقتی که رختخواب خود را پهن کرده بودم و می خواستم بخوابم. پیامبر در این حال فرمودند: فاطمه جان مخواب مگر آنکه چهار عمل بجا آوری: اول ختم قرآن کنی، دوم پیغمبران را شفیعان خود گردانی و سوم مومنین را از خود خشنود گردانی و چهارم حج و عمره بکنی. این را فرمود و داخل نماز شد. من توقف کردم تا نماز خود را تمام کرد.

گفتم یا رسول الله امر فرمودی به چهار چیز که من قدرت ندارم در اینوقت آنها را بجا آورم. آن حضرت تبسم کرد و فرمود :

هرگاه بخوانی سوره ی توحید را سه مرتبه پس گویا ختم قرآن کرده ای

هرگاه بگویی "اللهم صل علی محمداٍ و آلِ محمداٍ و جمیع رُسولِه" من و تمام پیغمبران پیش از من شفیعان تو خواهیم بود در روز قیامت

هرگاه استغفار کنی از برای مومنین پس تمامی ایشان از تو خشنود شوند

هرگاه بگویی "سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ و لا اِلهَ اِللهُ وَ اللهُ اَکبَر" پس حج و عمره کرده ای.

منبع: مفاتیح الجنان



تشکر از خدا


خداوند فرمود: لئن شکرتم لازیدنّکم و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید؛ اگر شکر کردید برای شما زیاد می کنم و اگر کفران کردید همانا عذابم سخت است. شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است. شکر پول کمک کردن و انفاق به فقیر است، شکر علم تعلیم دادن است، شکر قدرت گرفتن دست ضعیف است. اینها شکر نعمتند. شکر منعم، یعنی خدا را عبادت کنیم چون سزاوار عبادت شدن است نه برای اینکه به ما نعمت داده است.

سلام کردن، نماز، روزه، زکات و همه ی عبادات تشکر از عطاهای خداست. با تشکر هم نعمت زیاد می شود وهم فرد شاکر دوست خدا می شود.

هر جا که به نعمتی پی بردی و بر تو آشکار شد صلوات بفرست و شکرش را به جابیاور.



ذکری برای تقرب (الله)

بسم الله


اسم مبارک "الله" چهار حرفست و اگر کسی بر آن واقف شود به حقیقت، همه ی اشیاء را می شناسد؛ چرا که آنها از او و با او به سوی او و صادر شده و از او می باشند، پس هر گاه همزه را انداختی باقی می ماند "لله" که اشاره است به "وَ لله کُلُّ شَیءٍ" یعنی همه چیز از اوست و اگر لام را انداختی و الف را گذاردی "اله" می شود که اشاره دارد به "وَ هُوَ اِلهُ کُلُّ شَیءٍ" هر چیزی به او موجود است. اگر لام و الف را انداختی "له" می شود، "وَ لَهُ کُلُّ شَیءٍ" بازگشت هر چیزی به سوی اوست، اگر لام از کلمه "له" انداخته شود "هُ" باقی می ماند و "هو" لفظی است که دلالت دارد بر سرچشمه عزّت حضرت احدیت و لفظ "هو" مرکّب است از دو حرف "هاء" و "واو". لفظ "هاء"، اصل است نسبت به "واو" چون "واو" از اشباع ضمّه ی "هاء" پیدا شده، پس در واقع "هو" یک حرف است و دلالت دارد بر وحدت حضرت احدیت.

"الله" اسم ذات خداوند و در برگیرنده جمیع صفات کمال و جامل و جلال اوست.

خواصّ اسم اعظم خدا در سه اسم گذاشته شده که آن "بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ" می باشد و خاصّیت اسم اعظم، در ولایت امیرالمومنین(ع) است.

"الله" اسم جامع و بزرگ و با عظمت حضرت واجب الوجود، جلّ و علا می باشد.

امیرالمومنین (ع) در تفسیر کلمه ی "الله" می فرماید: "اللهُ اِسمٌ مِن اَعظَمِ اَسماءِ عَزَّ وَ جَلَّ لاینبَغی یسَمّی بِهِ غَیرُهُ"

ترجمه: "الله" اسم اعظم الهی است که شایسته نیست احدی خود را به این نام بخواند.



خواص:

1- 100 مرتبه در هر روز موثر است در رفع تمام مشکلات زندگی.

2- 1001 مرتبه در یک مجلس موثر است در رفع مشکلات و خطرات بزرگ زندگی.

3- 66 مرتبه هر روز بعد از نماز صبح جهت حل مشکلات در مداومت بر این تعداد تاکید شده است.

4- جهت شفای مریض، 100 آیه از قرآن خوانده (بسم الله الرحمن الرحیم یک آیه محسوب می شود) سپس 7 مرتبه "یاالله" گفته شود. حضرت امیرالمومنین(ع) می فرمایند اگر این دستور را به سنگ بخوانند سنگ باز می شود. مریضی که تمام اطباء او را جواب کرده اند شفا می گیرد؛ حتی اجل محتوم یعنی مرگی که در تقدیر الهی قطعی و جاری شده است. چند روزی عقب می افتد.

رسول اکرم فرموده اند: هر کاری که بنام خداوند شروع نشود ناقص و بی نتیجه خواهد ماند.

بدین جهت فرمونده اند هر کاری را با نام خدا شروع کنید. نقل شده از بعض اهل باطن که هر کس روزی 100 مرتبه بگوید "هُوَ اللهُ الَّذی لاالهَ الاّهُوَ" خداوند او را از اهل یقین گرداند و به مقام اهل یقین و درجات ارباب توحیدش رساند.



* لازم به تذکر است که گفتن هر ذکری بدون توجه قلب و با نیت پاک و توجه کامل به حضرت حق بسیار کم اثر است و ذاکر باید در گفتن ذکر حضور قلب را فراموش نکند چون در آن صورت هر ذکری تنها لفظی خواهد بود کم اثر.




دروغ قشنگ




لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو حتی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.



دل مومن منزل خداوند


بسم الله



عارف واصل حاج آقای دولابی فرمودند:

مؤمن نزد خداوند شریف است و یک موی او را در قبال همه ی زمین و آسمان نمی دهد.

چگونه است که مؤمن نز خداوند شریف می شود؟ مؤمن در راه حق و سیر به سوی مقام مطلق الهی یک هدف دارد که آن تقرب به خداوند رحیم است.

قرب یعنی نزدیکی، آنقدر نزدیک که با آن مطلق رحمانی یکی شود. مؤمن آنقدر به خداوند نزدیک می شود که در نهایت با خداوند یکی می شود و روح مجرد می گردد و میان او و خداوند هیچ باقی نمی ماند و جمالی را جز جمال حق مشاهده نمی کند.

آنگاه است که نور مطلق می شود که عالم را روشن می کند. نوری که در چهره ی مؤمنان مشاهده می شود نور الهی است که از این نزدیکی به آنها رسیده است.

مگر نه اینکه گِلی که با گُل خوش بو همنشین شد خوش بو شد و از بوی آن گُل هم به او رسید. مؤمن اینگونه است.

کسی که نور خدا را بگیرد نزد خداوند عزیز می شود و محبت خداوند به او بسیار زیاد می شود تا آنجا که خود خداوند فرمودند من عاشق بنده ام می شوم.

اگر خداوند را می خواهید بجویید در زمین و آسمان نیابید که پیدا نمی شود چون خود رحمانش فرمودند:

زمین و آسمان وسعت مرا ندارد دل مؤمن جایگاه من است.



وصیت نامه حضرت فاطمه زهرا (س)




روح بلند و پر معنویت دخت گرانمایه ی پیامبر در آستانه ی پرواز به سوی ملکوت بود و آخرین ساعت های زندگی به سرعت سپری می گشت. دیگر هنگامه ی آن فرا رسیده بود که رازهای نهفته در ژرفای جان خویش را برای همتای گرانقدر زندگی اش آشکار سازد و آنچه را در طول این مدت در دل انباشته و از امیر فضیلت ها نهان ساخته است، همه را بازگوید تا به هر قیمتی که ممکن باشد، انجام شود؛ چرا که وصیت او بسیار مهم و سرنوشت ساز بود و می بایست بدون ذره ای سهل انگاری و انعطاف جامه ی عمل پوشد.

با این اندیشه، هنگامی که تدبیر امور خانه و فرزندان ارجمندش را به پایان برد به بستر خویش بازگشت و آن گاه بود که با دنیایی ادب و شکوه به امیرمومنان گفت:

عموزاده ی ارجمند! من امروز جهان را بدرود خواهم گفت و یقین دارم تنها ساعتی بیش از توقف من در این سرا باقی نمانده و پس از آن به پدر والای خویش خواهم پیوست از این رو آنچه می گویم، وصیت من بر شماست.

علی (ع) فرمود: خدا تو را سلامت ارزانی دارد، آنچه دوست داری بگو.

آنگاه فاطمه(س) سر بر بالین علی(ع) نهاد و ساعتی دست در دست هم از فراق گریستند، سپس امیر(ع) سر دخت فرزانه ی پیامبر را به سینه ی خویش چسبانید و فرمود: بانوی گرانمایه ام، مادر شایسته کودکانم هر وصیتی داری بگو و یقین داشته باش که علی مرد وفاست و آنچه را فرمان دهی به انجام می رساند وخواسته ی تو را بر خواسته ی خویش گرچه دشوار باشد بر می گزیند.

فاطمه فرمود:

خدای پر مهر به شما ای بزرگ مرد، بهترین و پرشکوه ترین پاداش ها را ارزانی دارد. علی جان! نخستین و صیت من اینست که پس از من با دختر خواهرم "امامه" پیمان زندگی مشترک ببند، چرا که او بر فرزندان خوردسال من بسان مادرشان پر مهر است و شما ناگزیر برای اداره خانه ات نیاز به همسر خواهی داشت.

وصیت دیگرم بر شما این است که مبادا کسی از این تجاوز کاران که به من ستم و خشونت روا داشتند، در تشییع پیکرم حاضر شوند. چرا که آنان دشمنان کینه توز من و پیامبر هستند و مبادا اجازه دهی یکی از آنان یا پیروانشان بر من نماز گذارد. سفارش من این است که مرا شبانگاه آن هنگام که چشم ها به آرامش روی هم قرار گرفته و به خواب رفته اند به خاک سپار.

عموزاده گرانقدرم! هنگامی که من جهان را بدرود گفتم مرا زیر پوشش یا پیراهن غسل ده، چرا که بدن من پاک و پاکیزه است و با حنوط باقی مانده از پیامبر پیکرم را حنوط نما و خود و نزدیکترین کسانم بر من نماز بگزارید و مرا به طور نهانی در تاریکی شب به خاک سپار و آرامگاهم را با خاک تیره به گونه ای بپوشان که مخفی بماند. مبادا اجازه دهی یکی از کسانی که آن بیدادها را در حق من روا داشتند در تشییع پیکرم حاضر گردند.

هان ای بهترین هدایت گر و راهنما! اگر خواستی گریه کنی بر من گریه کن و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریز که اینک روز فراق و جدایی است.

ای همدم گران قدر "بتول"! تو را به فرزندانم سفارش می کنم، چرا که اینان جز تو، شور و شوق کسانی را در دل داشتند که دیگر در کنار آنها نخواهند بود.

اینک بر من گریه کن و بر کودکانم که در سوگ مادر می نشینند و آن شهید به خون خفته را که در نینوا به دست استبداد هراس آور مذهبی به شهادت خواهد رسید، فراموش مکن.

پدرم پیامبر در آستانه رحلت به من خبر داد که من نخستین فرد از خواندانش هستم که جهان را بدرود گفته و به آن حضرت خواهم پیوست و اینک هنگامه ی آن فرا رسیده است. از این رو در برابر خواست خدا شکیبایی پیشه ساز و به خواست و داوری او خوشنود باش.

تو را به خودا و حرمت پیامبرش سوگند که مبادا ابوبکر و عمر بر پیکر من نماز گزارند. اگر اجازه دهی آن دو بر من نماز گزارند، شکایت تو را نیز بسان شکایت آن دو به پدرم پیامبر خواهم برد.

آنگاه دخت رسول خدا به شدت به گریه افتاد و علی(ع) فرمود: فاطمه جان چرا گریه می کنی؟

فاطمه پاسخ داد: بر بیدادهایی که پس از من بر تو وارد خواهد شد......



روایتی از آخر زمان


در روایات آمده است که پس از ظهور حضرت مهدی (عج) ایشان ابوبکر و عمر را از قبرهایشان بیرون می کشند و با علم الهی خود اثبات می کنند که مقصر اصلی تمام جنایات تاریخ از ابتدا تا به انتها آنها هستند، اولین سئوالی که حضرت از آنها خواهد پرسید این است که مادرم فاطمه(س) چه گناهی انجام داده بود که شما این همه ظلم و ستم به او روا داشتید و او را در میان در و دیوار به شهادت رساندید........ الهم عجل الولیک الفرج
در روایات آمده است که پس از ظهور حضرت مهدی (عج) ایشان ابوبکر و عمر را از قبرهایشان بیرون می کشند و با علم الهی خود اثبات می کنند که مقصر اصلی تمام جنایات تاریخ از ابتدا تا به انتها آنها هستند، اولین سئوالی که حضرت از آنها خواهد پرسید این است که مادرم فاطمه(س) چه گناهی انجام داده بود که شما این همه ظلم و ستم به او روا داشتید و او را در میان در و دیوار به شهادت رساندید........

الهم عجل الولیک الفرج
نظرات 13 + ارسال نظر
سوگند پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 19:43

بسیار متشکرم عالی بود

چشم انتظار مهدی (عج) پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:06 http://cheshmentezaremahdi.blogfa.com/

سلام / عالی بود
اجرکم عندالله

زراره از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند: چون زمان غیبت را درک کردی همواره این دعا را بخوان:

اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی. (بحارالانوار. ج 52، ص 147-146، ح70 ، به نقل از اصول کافی و کمال الدین)

پادینا چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:19 http://padina.mihanblog.com

سلام...

عالی تر از عالی بود

سمیرا دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 18:32

خیلی خوب بود .... خدا اجرتون بده ممنون !!!!!!!!!!!!

مظاهر چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:48

سلام-خدا خیرتون بده-عالی بود-انشاالله موفق باشین

رضایی شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:19 http://mesbaholhodaa.blogfa.com

سلام
طاعات و تلاشهایتان مقبول درگاه حق
خوشحال می شوم به وب مصباح الهدی سر بزنی

سالک طریق معرفت پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:14 http://hadisemarefat.persianblog.ir

سلام سخنان ارزشمند حاج آقای دولابی در کتاب مصباح الهدی آمده وبلاگ حدیث معرفت برخی سخنان کاربردی ایشان را در اختیار روندگان طریق معرفت قرار داده شده دعوت میکنم بازدید نمایید
http://hadisemarefat.persianblog.ir

فهیم سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 00:49

مرسی استفاده کردم
خدا خیرتون بده

فرگل پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1392 ساعت 22:47

خیلی ممنون واقعا عالی بود.

فاطمه چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 21:58

بسیار بسیار عالی بود خسته نباشید.

حسینی چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 23:26

عالی بود من خودم چند بار او را دیده ام او واقعا دید برزخی داشت
و بدون پرسیدن مشکل مرا فهمید و جواب داد خدا رحمتش کند

مهدی جمعه 14 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 14:50

خدایا شفاعت حضرت زهرا را نصیب ما کن آمین

یاسر سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 17:30

اجرکم عندالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد